سرویس بین الملل "تابناک" - واى به حال زنى که لباسى بپوشد که شانه ها یا ساق پایش را آشکار کند. این یکى از تصمیمات جدیداً اتخاذ شده در دبى مى باشد که پیش از این جز در ریاض، سابقه اى در شهرهاى بزرگ عربى نداشته است. تازه، در همین ریاض نیز چنین جوى با ناراحتى نسبى مردم مواجه است که گرایشى متفاوت و مخالف یافته است.

احمد هلاکو نویسنده عرب در یادداشتی اختصاصی برای شبکه العربیه از نگرانی خود بابت سختگیرانه شدن قوانین مذهبی درشهر دوبی سخن گفته و آن را برای این شهر عربی از بحران اقتصادی خطرناک تر توصیف می کند.

این نویسنده عرب با بیان جملات بالا ادامه می دهد : عجیب است ما از آن نگران بودیم که در دبى بانکها و یا شرکتهاى املاک ورشکسته شوند لیکن اکنون مى بینیم که ضربه ى سهمگین از سوى پلیس مى آید و از سوى اندیشه اى که بکن و نکن هاى بى سابقه را بر اذهان قانونگذاران دبى تحمیل کرده است.

در همه جاى جهان گفته مى شد که بحران مالى کنونى موجب پایان دادن به روند توسعه ى دبى مى شود. داستان جهانى دبى نظر همگان را بخود جلب کرده بود و بعضى ها این پدیده را "حباب املاکى" و "سر و صداى تبلیغاتى" و "شهر کارتونى" نامیده بودند.
 این ادعاهاى مخالفان دبى با اخبار نگران کننده اى که از گوشه و کنار رسید بعضى ها را به این نتیجه واداشت که دبى دیگر تمام شده است. این اندیشه به ویژه زمانى تقویت شد که شایع گردید 11000 خودرو در پارکینگ هاى فرودگاه دبى توسط کسانى رها شده است که بدون پرداخت اقساط منازل خویش فرار را بر قرار ترجیح داده اند.

هلاکو درادامه به بحث در خصوص مهمترین دغدغه خود می پردازد او و شاید بسیاری از اعراب دوبی را آنگونه می خواهند که محدودیت هایشان در سرزمین های خویش را با آزادی در اینجا جبران کنند :
این روزها همه به چشم مى بینند که چنین حرف و حدیثهایى دروغ بوده است و دبى در آب و خشکى و هوا در حال پیشرفت است. هتلهاى دبى هر چند کاهش مشترى داشته است لیکن باز هم آمار مسافران دبى بالاتر از مجموع مسافران هتلهاى قاهره، تونس، دارالبیضاء و بیروت مى باشد.

رویداد شگفت انگیز این است که دبى نه بخاطر بحران مالى جهانى در خطر است و نه در معرض تهدیدهاى ایران و یا تروریسم بین المللى قرار دارد. آنچه که این شهر دلپذیر را امروزه تهدید مى کند، و اهالى و مقیم این شهر را مى ترساند، قوانین من درآوردى جدیدى است که آن را به سوى محافظه کارى افراطى پیش مى برد. این گرایش را مى توان در اخبار، آگهى ها و شایعه هاى پخش شده ملاحظه کرد.

بسیارى از مردم عرب و دیگران در دبى از آنچه که به نام قوانین اخلاقى شناخته شده است، مى ترسند، آنهم در شهرى که به آغوش باز و تکثر گرایى، تسامح اجتماعى و انسانى معروف شده است! براى همین است که مى بینیم اخیراً بعضى از آنان رفتن به ابوظبى یا دوحه را ترجیح مى دهند، بویژه آن که این دو شهر اخیراً سیاستهاى بازترى را در پیش گرفته اند.

خوب بیروت، قاهره و دارالبیضاء هم شهرهاى عربى هستند. ما که نمى توانیم در شهرى زندگى کنیم که سقف آزادى آن از بیروت پایینتر باشد! باور کن قوانین اخیر دبى را بیش از هر بحران دیگرى از بین مى برد. چه چیزى مرا اینجا نگه خواهد داشت وقتى که ببینم دبى آب و هواى خوش بیروت و امان را ندارد و قیمتهایش از ریاض بالاتر است؟ چه سود از زندگى در شهرى که بسته، گران و گرم است.

من در جده زندگى کرده ام و مى دانم قیمتهایش 50 درصد از دبى پایینتر است و فرصتهاى شغلى بیشترى دارد. اما من دبى را به دلیل آزادى اش ترجیح دادم. همیشه انسان تنها به نان وابسته نیست.

هلاکو در ادامه می نویسد: این نقطه نظر یک دوستدار دبى است که نگران آینده ى آن مى باشد. در اینجا از تصمیم گیرندگان امور دبى اجازه مى خواهم صراحتاً از آنان تقاضا کنم که به سخنان فرمانده کل پلیس دبى ضاحى بن خلفان گوش نکنند.
این مرد دیدگاه یک پلیس را دارد و نه سیاستمدار دولت ساز. او مایل است که دبى عارى از همه چیز باشد حتى شاید از بشر. واقعیتى که خیلی ها ممکن است درک نکنند این است که دبى داستان دور و درازى در ساختن یک جامعه ى آزاد و به دست آوردن یک مدیریت آزاد اندیش دارد. این کار از زمان تأسیس دبى به عنوان یک شهر به دست مرحوم شیخ راشد بن مکتوم آغاز گردید.
 اندیشه ى او، با تلاشهاى شجاعانه ى فرزندش شیخ محمد ابعادى جهانى یافت و خود شیخ محمد مردى نمونه در عرصه جهان گردید. او از هیچ آغاز کرد و شهرى را ساخت که از هر نظر در برابر شهرهاى سرشار از نفت، قد علم کرد.

او مهمتر از آهن و سیمان، شهرى از اعتماد انسانها ساخت. لذا نابودسازى آزادى هاى فردى به مفهوم محو سرزندگى دبى مى باشد. این کار بدین معنا است که یک پروژه ى بزرگ و بى نظیر عربى را نابود کنیم و این کارى است که خیلى ها که چشم دیدن دبى را ندارند، آرزو مى کنند زیرا این شهر بوروکراسى، عقب ماندگى و ناتوانى آنها را آشکار ساخته است. آزادى سرمایه اى است که بیش از سرمایه هاى بانکى براى دبى ارزش دارد و تزلزل آن همه چیز را متزلزل مى کند.

دبى سالها شهرهاى مختلف عربی را در زمینه ى آزادى پشت سر گذاشت و ثابت کرد که شهرى جهانى است که براى همه ى مردم جهان جاذبه دارد. در اینجا تنیس باز آلمانى، گلف باز امریکایى، تاجر روس، ستاره ى بولیوود هند، در کنار اتباع اروپا، کانادا، ایران و بسیارى از کشورهاى عرب زندگى مى کنند.

آزادى براى همه ى ما که در اینجا زندگى مى کنیم مانند هوایى است که نفس مى کشیم. شاید هواى دبى پر از گرد و خاک و رطوبت و گرما باشد، شاید خود دبى معایب زیادى داشته باشد، شهرى گران باشد، سیاست ورزى در آن ممنوع باشد، لیکن مردم این شهر را به خاطر آن مى خواهند که شهرى متفاوت است، با ارزشهایى نوین سر و کار دارد، فرصت ساز است، و براى مبتکران و آنان که از واسطه گرى و فساد و سیطره هاى شخصى مى گریزند، جاذبه دارد.

از کارمند یک رستوران در دبى پرسیدم چرا در را نیمه باز گذاشته اید طورى که من فکر کردم تعطیل اید؟ جواب داد: مقررات جدید این وضعیت را براى هر جایى که رستوران و بار دارد پیش آورده است.
یکه خوردم با اینکه اهل مشروب نیستم و سنم هم از کارهاى جوانان گذشته است. از این یکه خوردم که دبى پس از سالها مبارزه براى حرمت گذارى به آزادى دیگران پرچم تسلیم را برداشته است. شهرى که نه به دلیل برج دبى یا برج العربش شهرت جهانى یافته است بلکه بیشتر به خاطر جذب میلیونها جهانگرد شهره ى خاص و عام شده است ، اینک رو به سمتى دیگر دارد.

من از کارى که آن دو انگلیسى در یکى از سواحل دبى انجام دادند دفاع نمى کنم. کار آنان در بریتانیا و هلند و غیره نیز ممنوع است. به دبى هم این ایراد را نمى گیرم که اعمال ناشایست را منع کند. لیکن مى بایست به دبى بگویم که تو نباید از بیروت و قاهره کمتر باشى زیرا در آن صورت اثرى از رویاى دبى باقى نخواهد ماند.


دسته ها : اخبار
جمعه بیست و پنجم 2 1388
X