رجا نیوز سایت وابسته به احمدی نژاد در یادداشتی با نام «میر حسین حیف شد» به انتقاد شدید از موسوی به خاطر کاندیدا شدن در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است که متن کامل آن در زیر می آید: 

هنوز امواج منفی متصاعد شده از موج سوم یاران موسوی، فضای آلوده ی سیاست را می لرزاند و بوی بد شعارها و حرف های ریز و درشت حاضرین، از بلندای برج میلاد به گوش می رسد. 
بسیاری از آنچه در این همایشِ خود ساخته اتفاق افتاد، در رسانه های مختلف منعکس شده است؛ اما برخی از شعارها و حرکات این جلسه به قدری ناشیانه و ضد تبلیغ بود که سایت های وابسته و نزدیک به اصلاحات هم از درج آنها خودداری کردند. امروزه دیگر آنچنان سخت نیست که بفهمیم این شعار ها و تحریکات از کجا نشأت گرفته و در چه محافلی طراحی می شود. اما آنچه به سختی قابل فهم است اینکه، چرا آقای موسوی و دوستان ارزشی ایشان، چشم و گوش بسته و نعل بالنعل با نارفیقان مشارکتی و مجاهدینی خود همراهی می کنند. مگر شهوت قدرت چقدر تند است که هوش و حواستان را برده و نمی بینید چه ارزش هایی در این محافل لگدمال می شود. یعنی آنچنان غیرتتان خشکیده که یارای مقابله با توهین کنندگان به امام امت را هم ندارید. گیرم که توهین به احمدی نژاد سکه رایج روزگار است و در ژست یک رقیب روشن فکر بر شما واجب! دیگر چه کارتان به ارزش های این مردم است که باید اینچنین به تمسخر گرفته شوند. از تندروهای چپ هیچ انتظاری نیست؛ اما از شما چطور؟ یعنی هنوز نفهیده اید که دوران این شعارها و شگردها به سر آمده و بساط موج سواری ناشی از شانتاژها و قرتی بازی ها جمع شده است؟ اگر به یمن آزادی افسارگسیخته دولت اصلاحات، چند صباحی بساط توهین و افترا و شعارهای بی شعور در این مملکت داغ بود؛ امروزه اما به برکت دولت اسلامی، گفتمان انقلاب و شعار امام و رهبری، ترویج یافته و فراگیر شده است. 
امروزه دولتمردان دیگر کمتر شعار می دهند و بیشتر عمل می کنند. می توانید اندکی به اطراف خود بنگرید و کمی نیز دقیق تر شوید. آنگاه خواهید دید که دیگر حنای شما و دوستان جدیدتان رنگی برای این مردم ندارد. گفتمان انقلابی دکتر احمدی نژاد به قدری بلند و پرنهیب بوده که تمامی صداهای زیر و بم را در خود هضم کرده است؛ چه رسد به امواج منفی و گوش خراش روشنفکر زدگان غربگرا. آری! دیگر صدایی از سروش اصلاحات نمی آید. بنای جامعه مدنی نیز روز به روز سست تر شده و با پس لرزه های سوم تیر ویران می شود. دوات قلم بدستان مزدور و دین ستیز هم با گرمای مهروزی و شعارهای اسلامی، کم رنگ شده است. در عوض رایحه ی خوش خدمت همه جا را پر کرده است و نجوای امید به گوش می رسد. 
آقای موسوی، کمی گوش فرا دهید؛ بی شک صدایی به گوش می رسد. باور کنید که باور داریم با کمی صداقت، خواهید شنید؛ صدایی صادقانه که در گوشتان طنین انداز خواهد شد: «صل علی محمد یاور رهبر آمد»،«صل علی محمد بوی رجایی آمد»،«…». آری مردم ما هنوز بیدارند. آنها به دنبال رجایی ها می گردند؛ مسئولانی که در کنار آنها انقلاب را به پیش برند و گوش به فرمان ولی امر خود کشور را به سوی توسعه و تعالی رهنمون سازند. آنها می خواهند به یاری رهبر خویش بشتابند تا شاید دیگر در کوفه تاریخ، تنهایی علی بیداد نکند. 
تو گویی تاریخ دوباره تکرار می شود. روزگاری نه چندان دور در این سرزمین، تقابلی اینچنین رخ داد. در آن زمان، این سوی میدان رجایی بود و در دیگر سوی بنی صدر. واعجبا؛ چه شباهتهای بسیاری می توان میان این دو، نشانه گرفت. آن زمان مدافعان و حامیان بنی صدر را طیفی از مخالفان رهبر تجهیز و تحریک می کردند و در آن میان کسانی به نام مجاهدین در صف مقدم درگیری قرار داشتند. دوستداران رجایی نیز پابرهنگان و متدینین انقلاب بودند؛ همانها که نهضت را تا بدینجا رهنمون شدند و در کارزار جنگ با دشمن خارج نشین، چشم و گوش بسته از رهبری فرمان می گرفتند. تاریخ چه بازی ها که با ما نمی کند. وارثان و جا ماندگان هر دو سوی همانند اسلاف خود، در کارزار سیاست به هم رسیده اند. در یک سوی عاشقان مدرنیته و کرنش کنندگان به سمت غرب و منفعلان توپ و تانک دشمن قرار دارند. جالب اینکه در این میان هم کسانی به نام مجاهدین در صف مقدم درگیری دیده می شوند. و در آن سوی صحنه، راسخان به دین و عاشقان امام و رهبری دیده می شوند. تاریخ چه ها که با ما نمی کند؛ چه امتحان ها که از ما نمی گیرد و به راستی چه دانشگاه بزرگی است. آیا ما شاگردان خوبی برای آن خواهیم بود؟ آیا سربلند از حوادث آن جست خواهیم زد؟ تنها آیندگانند که می توانند پاسخی در خور به این پرسش 
دهند. 
روی سخنم به آقای موسوی و آن دسته از دوستان و نزدیکان اوست که سال ها مفتخر به همراهی با انقلاب و همراه آن بوده اند. بیایید به خود آیید! کمی تأمل کنید. بیایید خود و برنامه های خویش را با معیارهای رهبری تطبیق دهید. مگر نه اینست که احمدی نژاد خود را با مبانی انقلاب و سخنان رهبری تطبیق داد و تا کنون موفقیت های خوبی در عرصه ی داخلی و خارجی به دست آورد. حداقل آنکه نظر و تأییدات رهبری را پشتوانه حرکت خود کرده است.«امروز برنامه های مسئولان کشور برای ساختن و بنای آینده در بخش های مختلف، برنامه های حساب شده و روشنی است…امروزه همت مسئولان دولتی در پیمودن راه های طولانی و دشوار به سمت هدف های انقلاب، از دوران های گذشته بیشتر است.(رهبر معظم انقلاب،۲۰/۸/۸۵) 
البته می دانم که از این سخنان خوشتان نمی آید. می گویید، نگویید رهبری به احمدی نژاد عنایت دارد. نگویید آقا از برنامه های این دولت خشنود است و از بسیاری عملکرد های آن راضی می باشد. می گویید، نگویید حضرت ایشان پشتیبان دولت است و در بسیاری از موارد نه تنها پشتشان را خالی نکرده، بلکه حامی ایشان بوده و به ایشان دلگرمی داده است. اما سوال این است که اگر این را نگوییم پس چه بگوییم؟ می گویید از رهبری خرج نکنید. این حرفها مایه گذاشتن از رهبری است. اما مگر نه اینست که ولی فقیه مدیریت توسعه و کلان نظام را به عهده دارد و ملاک ارزش گذاری و الگودهی مدیران جناب ایشان است. پس چرا باید عنایات رهبری و تأکیدات ایشان را نادیده بگیریم. اگر رهبری سکاندار انقلاب است، پس چه جای ترس و واهمه است. البته این حرف کاملاً درست است که نباید از رهبری خرج کرد؛ اما چرا گمان می کنید که توجه به معیارها و ملاک های مورد تأکید رهبری درباره دولتمردان، مایه گذاری از رهبر معظم انقلاب است. اصلاً شما بگویید با کنار گذاشتن این رهنمودها چگونه می توان به مدل صحیح حکومت داری دست یافت. در ثانی اگر بیان تأییدات رهبری نسبت به دولت نهم، خرج کردن از شخص آقا محسوب شود، مسلماً با درایت و تیزبینی که از حضرت ایشان سراغ داریم، به هیچ وجه به این امور اشاره حداقلی هم نمی کردند. 
در واقع زمانی می توان استفاده از رهنمودهای مقام معظم رهبری را مایه گذاشتن از شخص ایشان قلمداد کرد که حامیان احمدی نژاد با سوء استفاده از این بیانات، به مردم چنین القا کنند که قابلیت تشخیص نداشته و باید بدون هیچ درنگ و تأملی به احمدی نژاد رأی دهند. اما آنچه روشن است اینکه بحمدالله شخص دکتر با چنین شیوه ای موافق نیست و بارها مخالفت شدید خود را نسبت به چنین اقداماتی ابراز داشته است. از طرفی حامیان واقعی دکتر نیز چنین شیوه ای را صواب نمی دانند. زیرا معتقدند مردم هر چه بیشتر به عرصه آرا و نظرات وارد شوند و هرچه آزادانه تر و به دور از هیاهوی تبلیغ و جنگ های روانی و مظلوم نمایی به مقایسه آرا و نظرات بپردازند و دیدگاهها را با مبانی امام و رهبری تطبیق دهند، به حقیقت و عدالت نزدیک تر خواهند شد. 
پس بیایید به جای اقدامات بیهوده و پرده دری های ناشایست، منصفانه و به دور از هیاهو و جنجال، مبانی و عملکردهای این دولت را مبتنی با دیدگاه امام و رهبری به نقد و بررسی بگذارید. البته مسلم است که چنین حقی را برای شما نیز قائلیم تا نظرات و عملکردهای خود و اصلاح طلبان را با این ترازو بسنجید و به مردم هوشیار و آگاه ایران عرضه کنید. 
براین اساس از شخص مهندس موسوی تقاضا دارم تا در کمال آرامش و با دیدی منصفانه به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب رجوع نماید و اشارات ایشان در رابطه با مدل صحیح حکومت داری را سرمشق افکار و افعال خود قرار دهد. برای این منظور و به عنوان نمونه، فرازهایی کوتاه از یکی از سخنرانی های حکیمانه امام خامنه ای که در جمع مسئولان دولت نهم ایراد فرموده اند را تقدیم می دارم: 
«چند خصوصیت ممتاز در این دولت وجود دارد که من لازم می دانم به این خصوصیات تصریح کنم…انرژی و نشاط ِکار این دولت یک امر برجسته است… در خدمت به مردم جدیت وجود دارد… در هر مجموعه ای این امتیاز[سفرهای استانی] وجود داشته باشد، جا دارد که انسان از آن قدردانی کند. 
خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت است شعار و گفتمان کلی این دولت هست که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمانهای انقلاب است. این خیلی چیز باارزشی است…هرکسی که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانی انقلاب تصور می کند باید این را قدر بداند… شعار عدالت خواهی به صورت جدی بر روحیه مسئولان، دولتمردان و برنامه ها پرتو افکند… استکبار ستیزی_ که معنای ویژه انقلابی خود را دارد_ در این دولت تشخص و تمیز پیدا کرد… مسأله اعاده حیثیت ملی و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده طلبی سیاست های دیگران و ترک شرمندگی در مقابل غرب و غربزدگی را هم انسان در این دولت احساس می کند…متاسفانه در برخی از اوقات گذشته می دیدیم که بعضی از کسانی که مرتبط با مسئولین بودند یا حتی خودشان مسئول یک بخشی بودند کأنه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده اند و خجالت می کشند… گرایش سکولاریستی که متأسفانه باز داشت در بدنه مجموعه مدیران کشور نفوذ می کرد جلویش گرفته شد… برای تحول آفرینی جرأت دارد و اقدام می کند… جرأت در مقابله با فساد… روحیه تهاجم در مقابله با زورگویان بین المللی…. 
امتیاز سوم هم روحیه مردمی و خاکی این دولت است. این هم خیلی باارزش است… ساده زیستی به خصوص در خود آقای رئیس جمهور خوب و برجسته است… شما دولتی هستید مردمی… می فهمیم که چطور مجموعه دولت آماج حملات است علتش هم همین است که گفتمان این دولت گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت می کند.(مقام معظم رهبری،۲/۶/۸۷) 
حقیر بارها به دوستان گفته ام که میر حسین حیف شد. اگر کمی صبر پیشه می کرد و به تلافی اقدام خاتمی خود را در این عرصه تثبیت نمی کرد، امروزه گرفتار چنین راهی با دوستانی اینچنین نمی شد. میرحسین در این کارزار دو خطای بزرگ مرتکب شد. اولی آن، ناشی از یک انحراف استراتژیک بود و دومی هم متعاقباً، یک اشتباه تاکتیکی. 
میخواهم شخص آقای موسوی را مخاطب قرار دهم. جناب آقای مهندس لطفاً پاسخ دهید! بفرمایید برای چه به عرصه انتخابات وارد شدید؟ به دنبال چه هستید؟ می خواهید عدالت اجرا شود یا خواستار خدمت هستید. مگر نه اینست که هر دوی اینها امروزه در حال شدن و اقدام است. آیا دولت اسلامی غیر از تلاش مخلصانه برای اعتلای دین و کشور، کار دیگری می کند. 
شما که شعار دلبستگی به انقلاب را می دهید، آیا تا کنون شده است که از دولت به خاطر زنده کردن این شعارها قدردانی کنید یا اینکه چشمان خود را بسته اید و به منظور اشکال تراشی از دولت به هر وسیله ای متوسل شده اید؟ آیا همراهی با گفتمان رهبری و تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب شما را به این میدان سوق داده است؟ اگر چنین است، پس چرا دست در دست مدیران سکولار گذشته و مسئولان شرمنده از شعارهای انقلاب، شمشیر از نیام کشیده و همه ی دستاوردهای دولت ارزشی را زیر سوال می برید؟ ما نتوانستیم بفهمیم چگونه است که شما دم از همفکری با رهبری می زنید و ادعای پذیرش ولایت و پیروی از ایشان دارید؛ اما دقیقاً تمامی آنچه را که شخص ایشان جزو امتیازات دولت می دانند، ضعف دانسته و احمدی نژاد را به واسطه آنها زیر سؤال می برید؛ کمی به نطق ها و انتقادات آتشین این روزهای خود بنگرید، حتماً تصدیق خواهید کرد. البته جالب اینجاست که از برخی گفته های خود در قبل از کاندیداتوری نیز برگشته اید و اگر در گذشته نگاه منصفانه تان بر برخی از تفاوت های مبنایی تان با دولت سایه افکنده بود، با وارد شدن به عرصه رقابت، دیگر سایه ی کینه و حسادت است که افکار و سخنانتان را سیه فام کرده است. 
آری من قائلم که شما حیف شدید! بعید می دانم اگر کمی صبر می کردید و می گذاشتید احساس مسئولیتتان در دوره یازدهم سربرآورده و خرج شود، بدین شدت در پرتگاه مخالفت با دیدگاههای رهبری غلط می خوردید. خدا را چه می دانید! با نیامدن شما خاتمی وارد صحنه می شد و با رأی پایین او، تفکر اصلاح طلبی برای سال ها به محاق می رفت. شما نیز در راستای تحقق احساس خدمت خویش، به سمت اصول گرایی رهنمون شده و در پرتو عنایات رهبری، دیگر بار یاد رجایی را در اذهان مردم زنده می کردید. اما حیف؛ گویی تقدیر بر این بود که پرونده ی اصلاحات با شما و یاران نزدیکتان بسته شود. صد افسوس که باید سکوت ۲۰ ساله شما با این خطای استراتژیک به پایانی اینچنین دچار شود. 
پرواضح است که چنین اشتباه بزرگی شما را در ادامه به سمت خطاهای تاکتیکی سوق می دهد. یکی از جدی ترین این خطاها که بر شما تحمیل شده است، افتادن در دامان تندروهای دوم خردادی است. می شد و ممکن بود که میرحسین موسوی با چپ های معتدل و ارزشی همراه شود. اما تو گویی آغاز سال جدید برای او خوش یمن نبوده است. با ورود به سال ۸۸ و انجام دیدارهای نوروزی، رفته رفته سراشیبی انحراف تاکتیکی میرحسین بیشتر و بیشتر شد. دیدار با پدرخوانده اصلاحات اولین گام این بیراهه را رقم زد و در نهایت کار را به جایی رساند که اگر چشمانش را باز کند و لحظه ای به خود آید، بی درنگ سایه سنگین دوستان نارفیق را حس خواهد کرد. ضعف ستاد های اولیه مهندس و پیر و کهنه بودن شگردهای تبلیغاتی دوستان سبب شد تا مع الاسف، در نگاه ایشان آرمانها قربانی راه شده و هدف، وسیله را توجیه کند. ناگهان پای مشارکت چی ها و سازمان مجاهدین به ستاد موسوی باز شد. می بنیم و می بینید این روزها جناب آقای موسوی با هدایت یاران جدید خود، از هر تکنیکی برای خارج کردن رقیب استفاده می کند. 
قائله موج سوم و میتینگ ها و شوهای تبلیغاتی اخیر نیز در همین راستا کلید خورده اند. می دانیم که شب دراز است و قلندر بیدار و تا زمان رأی گیری وقت و زمان زیادی باقی مانده است. دور از انتظار نیست که در این برهه زمانی، توهین ها و تهمت هایی بیشتر و تندتر از سال ۸۴ مطرح شود و به بهانه انتقاد از دولت، ارزش ها و اعتقادات مردم زیر سؤال رود. بی شک یاران موسوی تمامی راهها و شگردهای غیر شرعی و به دور از انسانیت را به منظور مقابله با رقیب _ که گویا از دشمن خارجی هم بدتر است _ به کار خواهند گرفت؛ چراکه همه ی آقایان و آقازادگانی که این دولت، عیش و نوش و مقام و منصب را از آنان سلب کرده است، این عرصه را آخرین امید بازپس گیری حقوق خودساخته خویش می دانند. اینان انتخابات اخیر را جنگ مرگ و زندگی برای خود دانسته و برای بقا، به هر حشیشی چنگ می زنند. 
اینان از اشتباه تاکتیکی موسوی به تمام معنا سوءاستفاده کرده و در ظلّ عنایات ایشان، به تلاش برای ابقای موقعیت کنونی و دستیابی به امکانات ازدست رفته اقدام خواهند کرد. جناب آقای موسوی لطفاً از خواب غفلت بیدار شوید و ببینید که دوستان امروزی، مگسانند دور شیرینی. جناب مهندس، مگر نه اینست که خاتمی از همین ها ضربه خورد و هم اینان بودند که در نهایت، فصل عبور از خاتمی را رقم زدند. یعنی شما نمی دانید که اینان کیانند. بعید می دانم که شهوت ریاست چشمانتان را آنچنان کور کرده باشد که دوست و دشمن را از هم تشخیص ندهید. لطفاً نگذارید آیندگان با افسوس به این انتخابات بنگرند و بگویند «میرحسین حیف شد»


دسته ها : اخبار
يکشنبه سوم 3 1388
X